آنچه درباره ذی نفعان و تقسیم بندی‌های آن باید دانست
 
چکیده
در گذشته سهام‌داران و مالکان سازمان نقش اساسی را در تصمیمات و عملکرد سازمان ایفا می‌کردند؛ به عبارت دیگر هدف اصلی مدیریت، کسب رضایت سهام‌داران سازمان بود که این مسأله در تمام مراحل فرآیند مدیریت منعکس می‌شد. اما امروزه، ذی‌نفعان سازمانی گسترش یافته و گروه‌های متعددی را دربر می‌گیرد. سازمان‌ها برای حیات و موفقیت خود در عرصه تولید و فروش کالا و خدمات، ناچار به مبذول داشتن توجه به گروه‌های بیشتری از محیط می‌باشند. همین نگرش باعث توسعه تئوری ذی‌نفعان شده است. در نگرش سرمایه‌داری، هدف مدیر به حداکثر رساندن منافع سرمایه‌داران است. با توجه به تأثیراتی که دیگر ذی‌نفعان سازمان می‌توانند بر رشد و بقای سازمان داشته باشند، بهتر است مدیران این دیدگاه را که آن‌ها امانت دار تمامی‌گروه‌های ذی‌نفع هستند را بپذیرند. این طرز تفکر باید در تمامی‌مراحل مدیریت کل سازمان منعکس گردد.

تعداد کلمات 1381/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه

کلیاتی درباره نظریه ذی‌نفعان سازمانی

1. تعریف ذی‌نفع: ذی‌نفع(Stack holder) به شخصیت حقیقی یا حقوقی اطلاق می‌شود که بر تصمیمات و عملکرد سازمان اثر می‌گذارد و در عین حال اثر می‌پذیرد و منافع و مضرات آن در ارتباط با منافع و مضرات سازمان است.
با توجه به تعریف فوق می‌توان گفت: تمامی‌عناصر محیطی داخلی و خارجی که بر سازمان اثر گذاشته و یا از آن اثر می‌پذیرد، ذی‌نفعان سازمان هستند. تمامی‌ عناصر محیطی داخلی و خارجی که بر سازمان اثر گذاشته و یا از آن اثر می‌پذیرد، ذی‌نفعان سازمان هستند. نکته ای که در این بخش باید به آن توجه شود، این است که ذی‌نفع بودن یک شخصیت حقیقی یا حقوقی مطلق نیست؛ بلکه یک موضوع نسبی است.نکته ای که در این بخش باید به آن توجه شود، این است که ذی‌نفع بودن یک شخصیت حقیقی یا حقوقی مطلق نیست؛ بلکه یک موضوع نسبی است به این صورت که هر شخص(حقیقی یا حقوقی) دارای ذی‌نفعان و مدعیانی نسبت به خودش است و خود نیز نسبت به مدعیان دیگر ذی‌نفع است. موضوع قابل ذکر دیگر اینکه نقش و اهمیت گروه‌های ذی‌نفع با تغییر موقعیت و شرایط زمانی و مکانی سازمان، تغییر می‌کند که مدیران باید در برخورد با ذی‌نفعان به این مسأله توجه کنند. در مدل سنتی اقتصادی، سازمان‌ها فقط در مقابل سهام‌داران پاسخگو بودند و تمام اعمال سازمان ناشی از بیشینه‌سازی منافع این گروه بود. در دیدگاه جدید اقتصادی اجتماعی یا دیدگاه مسئولیت اجتماعی سازمانی به جای منافع سهام‌داران، مفهوم ذی‌نفعان مطرح گردید.
٢. انواع گروه‌های ذی‌نفع: تقسیم بندی متفاوتی از گروه‌های ذی‌نفع به عمل آمده است که ما در اینجا گروه‌های ذی‌نفع را از این نظر که در داخل یا خارج سازمان هستند، به دو دسته تقسیم می‌کنیم
الف) گروه‌های ذی‌نفع داخلی: این گروه‌ها در محیط داخلی سازمان قرار دارند؛ مانند کارکنان، مدیران و سهام‌داران؛
ب) گروه‌های ذی‌نفع خارجی: این گروه‌های ذی‌نفع در محیط خارجی سازمان قرار دارند؛ مانند مشتریان، رقبا، مؤسسات مالی، اتحادیه‌های کارگری، رسانه‌های جمعی، ذی‌نفعان خاص، مردم، دولت، عرضه کنندگان و...
در تقسیمی‌دیگر، ذی‌نفعان سازمان به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند:
الف) ذی‌نفعان اولیه: این افراد کسانی هستند که یک رابطه رسمی، اداری، یا قراردادی با سازمان دارند. آن‌ها مالکان، کارمندان، مشتریان و عرضه کنندگان‌اند.
ب)ذی‌نفعان ثانویه: ذی‌نفعان فرعی نسبت به این گروه ذی‌نفعان ثانویه هستند که شامل دیگر گروه‌های اجتماعی می‌شوند که از فعالیت سازمان متأثر می‌شوند. با ‌‌اشتغال سازمان در حوزه‌های سازمانی بین المللی ذی‌نفعان وسیع‌تر و متنوع‌تر می‌شوند.
سازمآن‌هایی که باید با ذی‌نفعان کنار بیایند، از اطراف جهان با چالش‌های خاصی روبرو هستند که نیازمند یک حساسیت برجسته و آگاهی به تفاوت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میان گروه‌ها هستند. برای نمونه یک شرکت بین‌المللی باید به مشتریان با نیازهای بسیار متفاوت، مالکان با انتظارات متفاوت و کارمندان با انگیزش بسیار متمایز و احتمالا نامتشابه پاسخگو باشد. برخورد مؤثر با این گروه‌ها نیازمند تمرکز بر روی شناخت ماهیت جهانی ذی‌نفعان و طراحی استراتژی‌هایی است که این تفاوت را به رسمیت می‌شناسد و نسبت به آن‌ها حساس است.[3]

 
تعریفی کوتاه از هر یک از ذی‌نفعان

مشتریان: کسانی که محصولات یا خدمات یک سازمان را تقاضا می‌کنند. مشتری می‌تواند یک شخصیت حقیقی یا حقوقی باشد. در بازارهای رقابتی که تعداد عرضه کنندگان و خریداران زیاد است، مشتریان با توجه به قدرت خرید بالا اهمیت بسیاری دارند. .
عرضه کنندگان مواد اولیه(تأمین کنندگان): آنچه سازمان از محیط می‌گیرد و نوع کاری که بر روی آن‌ها انجام می‌دهد، تعیین کننده کیفیت و قیمتی است که بر روی محصول نهایی می‌گذارند؛ از این رو هر سازمان برای بقا، رشد و سودآوری تا حدودی متأثر از تأمین کنندگان است.
دولت: دولت‌ها به گونه‌های مختلفی از طریق اعمال حاکمیت، تصدی، تصویب قوانین و مقررات مختلف و تعیین محدودیت‌ها در امور مربوط به رقابت و اداره سازمآن‌ها دخالت می‌کنند.
گروه‌هایی که منافع ویژه دارند: حمایت کنندگان از حقوق مصرف کنندگان
رسانه‌های گروهی: این رسانه‌ها با تبلیغ له یا علیه شرکت و محصولات آن می‌توانند تأثیرات بسیاری بر سازمان بگذارند.
اتحادیه‌های کارگری: این نهادها که بیشتر به مسائل مربوط به رابطه سازمان با کارگران می‌پردازند می‌توانند با تشویق کارگران به اعتراض، اعتصاب، تقاضای افزایش حقوق و... بر سازمان و عملکرد آن تأثیر بگذارند.
سازمآن‌های مالی(بستانکاران): سازمآن‌ها برای تأمین سرمایه به منظور حفظ و توسعه فعالیت‌های خود به سازمآن‌های مالی مختلفی وابسته‌اند. این سازمآن‌ها به واسطه تامین سرمایه لازم می‌توانند تأثیرات بسیاری بر سازمان بگذارند.
سازمآن‌های رقیب(رقبا): شرکت‌ها برای استفاده از بازار‌های مشترکی که میان آن‌ها و رقبا وجود دارد، باید شرکت‌های رقیب را شکست دهند؛ البته این احتمال هم هست که رقبا مشتریان شرکت را جذب کنند و از این طریق شرکت را تحت تأثیر قرار دهد، شرکت‌ها باید متوجه دیگر شرکت‌هایی باشند که محصولات یا خدمات مشابه دارند.
کارکنان: کارکنان ناراضی می‌توانند از طریق کم کاری و ایجاد اختلال و اسراف در هزینه‌ها، در موفقیت سازمان خدشه وارد سازند.
سهام‌داران: ساختار شرکت‌های بزرگ به گونه ای است که برای سهام‌داران این امکان را به وجود می‌آورد که از طریق آرای خود بر شرکت اعمال نفوذ نمایند. سهام‌داران بیشتر به حمایت از تصمیماتی می‌پردازند که منجر به افزایش بازده سرمایه گذاری شود و این مسأله می‌تواند بر سازمان تأثیرات منفی داشته باشد.
مدیران: مدیریت در سازمان نقش خاص خود را دارد. بدیهی است همه کارکنان(اعضای سازمان) کار می‌کنند، ولی تنها مدیریت مسئولیت کل سازمان را بر عهده دارد؛ مسئولیتی که ایجاب می‌کند آن مقام با گروه‌های ذی‌نفع روبرو شود و بین ادعاهای متضاد آن‌ها نوعی تعادل و توازن برقرار نماید. این مسأله تأثیر عمیقی بر موفقیت شرکت دارد.

٣. اثربخشی سازمانی: درک هدف‌های سازمان، از نخستین گام‌هایی است که باید در راه درک اثربخشی سازمان برداشته شود. هدف سازمان بیانگر علت وجودی آن و آنچه در پی دستیابی به آن است، می‌باشد. در تعریف هدف می‌گویند: هدف، وضع مطلوب سازمان در آینده است.
اثربخشی(Effectiveness) سازمان، درجه یا میزانی است که سازمان به هدف‌های خود نایل می‌شود. اثربخشی یک مفهوم کلی دارد که به صورت ضمنی در برگیرنده تعداد زیادی از متغیرهاست.[4]
کارایی(Efficiency): این اصطلاح مفهوم محدودتری دارد و در رابطه با کارهای درون سازمانی به کار می‌رود. کارایی سازمان، مقدار منابعی است که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است.
در برخی کارخانه‌ها کارایی به اثربخشی منجر می‌شود و در برخی هم بین این دو رابطه‌ای وجود ندارد. امکان دارد یک کارخانه از کارایی بسیار بالایی برخوردار باشد، ولی نتواند به هدف‌هایش برسد؛ زیرا کالایی را تولید می‌کند که متقاضی زیادی ندارد. به همین میزان امکان دارد یک سازمان به هدف سودآوری برسد، ولی کارایی نداشته باشد.[5]

نمایش پی نوشت ها:

[1] این گفتار با همکاری فاضل ارجمند جناب آقای جواد فرهادی دستنائی، دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت تدوین شده است.
[2] ادوارد فریمن متولد ۱۸ دسامبر ۱۹۵۱ در کلمبوس آمریکاست مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه دو کک در سال ۱۹۷۳ و دکترای خود را از دانشگاه واشنگتن در سال ۱۹۷۸ دریافت نمود او فیلسوف و استاد در دانشگاه darden از ایالت ویرجنیا می‌باشد. او همچنین در دانشگاه مینه سوتا و دانشکده وارتون تدریس می‌کند. او در سال ۱۹۸۴ تئوری ذی‌نفعان را بیان کرد. او همچنین مباحثی تحت عنوان اخلاق در کسب بار را مطرح نمود. آخرین کتاب او عبارت است؛ از مدیر عامل برای سهام‌داران که با همکاری جفری نون و‌اندرو در ۲۰۰۷ توسط دانشگاه بیل او متخصص در زمینه‌های مدیریت ذی‌نفعان، استراتژی کار واخلاق کسب و کار است او بیش از ۲۰ جلد کتاب در زمینه‌های مدیریت ذی‌نفعان، استراتژی ,کسب و کار و اخلاق کسب و کار و همچنین بیش از ۱۰۰ مقاله در طیف گسترده ای از نشریات است. شاید کتاب مدیریت استراتژیک او بهترین نوشته او شناخته شده باشد.
[3] نوروزی، اخلاق مدیریت مجموعه مقالات اخلاق مدیریت، ص ۱۴.
[4] دفت؛ تئوری و طراحی سازمان، ج ۱، ص ۱۰۳.
[5] همان.


منبع: خسرو پناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، تحلیل نظریه های علم دینی و آزمون الگوی حکمی - اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1393 ش.

بیشتر بخوانیم:
روش‌های سنجش و‌اندازه‌گیری اثربخشی سازمان در نظریه ذی‌نفعان فریمن
مبانی و روش‌شناسی نظریه ذی‌نفعان
مبانی فلسفی اسلام در نظریه ذی‌نفعان ادوارد فریمن